۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

لحظه تحویل سال

سال 1388 تمام شد .
لحظه تحویل سال و یک دنیا خاطره برای هر کسی به یه شکلی و به قد خودش . اما برای من لحظه تحویل سال 1389 خیلی فرق داشت . بد نبود خوب بود ، سال پیش همچین حسی نداشتم و سال خوبی هم نبود نه که بد باشد سخت بود خیلی هم سخت بود و می توانم به جرات بگویم که سخت ترین سال زندگی من تا حالا بود  هم خسته شدم هم پیر شدم هم خیلی چیزها یاد گرفتم که تنها قسمتش خوبش چیزهای بود که یاد گرفتم  . به لحظه تحویل سال رسیدیم و در یک لحظه همه آن فشارهای سال 88 را تمام شده دیدم و راحت شدم ، در نوشته هایم هیچ وقت نه پنهان کاری کردم و نه دروغ گفتم ، لحظه تحویل سال گریه کردم و راحت شدم . و حالا منتظر سالی هستم که می دانم فرق خواهد داشت و سالی پر ستاره خواهد بود .
از همین حالا منتظر هستم ، تلاش می کنم و آرزو می کنم 89 همان طور باشد که فکرش را می کنم .
سال نو مبارک
شاد باشید  

۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه

بهار

بهار به کوچه باریک چشمک زد .

۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

اندوه


عجب کلمه ای است این اندوه ، همیشه بکر ، مجهول و پرمعنا .
و چه لذتهای ریاظت ناکی درون اندوه است که ما خیلی وقتها خیلی از آنها را درک نمی کنیم .

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

باز هم فیلتر !

سلام
امروز باز هم یه فیلتر دیگه گذاشتن جلو ما ، چند عکس آماده کرده بودم که آپلود کنم روی وبلاگ اما انگار جلو عکس گذاشتن رو گرفتن تنها کاری که می تونیم انجام بدیم (مثل همیشه) دعا کنیم ، آرزو کنیم ، نظر کنیم و امیدوار باشیم که ...