۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

پدر



قد من 183سانتی متر است و چند سانتی از قد پدرم بزرگتر است ، اما من هنوزم که کنار بابام می ایستم و با او نگاه می کنم از پایین به پدرم نگاه می کنم ، به خوبی احساس می کنم حتی قدم از بابام کوچیکتر ، وقتی به پدرم نگاه می کنم لذت می برم احساس غرور دارم و شاد می شوم که چنین است .
پدرم چیزهای به من یاد داد که هیچ جایی نمیشه یادشون گرفت ، تو هیچ کتابی نوشته نشده و هیچ جا نیست .
از پدرم یاد گرفتم که مرد بی هنر یه هیچ دردی نمی خورد ، مردانگی را یادگرفتم و فهمیدم چطور باید عاشق بود ، زندگی را لمس کردم و رفاه را و سختی را و گرسنگی را درک کردم .
رفاه خوب است اما خوشبختی نیست ، به نظر من افرادی که تمام سختی ، فشار و گرسنگی را نفهمند نمی توانند از زندگی لذت واقعی ببردند .
پدرم به من یاد داد همیشه با سرعت به جلو رفتم خوب نیست ، باید اطرافت رو نگاه کنی ، باید همه رو ببینی و و اگر احساس کردی می توانی دستی را بگیری دریغ نکنی ، نباید فقط ستون باشی نه فقط سقف .
بابام فلسفۀ برادری را به من آموخت .
دستانش را می بوسم و همیشه مدیون او هستم .



هیچ نظری موجود نیست: