فرق یک آدم زندانی با یک آدم آزاد یک دیوار است . زندانی ها اون طرف دیوار و ما این طرف .
در ظاهر که همین طور است ، اما همین یک دیوار چه کارها با آدم میکنه و چه اثری روی ذهن آدم داره .
ما که این طرف دیوار هستیم مگر چه کار می کنیم ؟
آیا 99% ما کاری بیشتر از خور و خواب و خشم و شهوت داریم ؟
اما چرا زندان این طور تعریف شده ؟
توی زندان هم میشه آسمون رو دید اما در ساعتهای خاص ، همان طور که باید ساعت مشخص غذا ، خورد شاید هروقت که آدم هوس کنه نتونه دوش بگیره یا قدم بزنه ، هر چیزی که دلت خواست بخوری و با تلفن چرت و پرت بگی یا اس ام اس بازی کنی ولی در عوض میشه فکر کرد کاری که خیلی از آدمهای بیرون زندان نمی کنند در واقع بلد نیستند . البته خیلی ها توی زندان هم فکر نمی کنند ولی زندان چون کاری نداری و هر وقت که ساعت یا تاریخ رو می بینی عذاب می کشی فرصت خوبیه برای فکر کردن . من هرگز زندان نبودم ولی انگار بد نیست آدم یک بار تجربش کنه...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر